جدول جو
جدول جو

معنی سیاه ولیک - جستجوی لغت در جدول جو

سیاه ولیک
(وَ)
نامی است که در کتول بدرخت ولیک دهند. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 237). رجوع به ولیک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه گلیم
تصویر سیاه گلیم
سیاه بخت، تیره بخت، بدبخت، مستمند
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
بدبخت. بی دولت. سیه روز. (برهان). کنایه از مدبر و بی دولت. (آنندراج). بدبخت. بی دولت. (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی) :
دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک
که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم.
سنایی (از آنندراج).
گشتم از غم من سیاه گلیم
زردرو از سپیدکاری تو.
سیدحسن غزنوی.
سپیدروی برانگیخته شود چو به نزع
ندید چهرۀ اهریمن سیاه گلیم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(دِ)
قساوت قلب. بدطینتی. بدخواهی. بداندیشی. (ناظم الاطباء) :
غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 227)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیاه گلیم
تصویر سیاه گلیم
بدبخت تیره بخت
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه گلیم
تصویر سیاه گلیم
((گِ))
بدبخت
فرهنگ فارسی معین
نوعی زالزالک خودرو و خوردنی
فرهنگ گویش مازندرانی